زمان؛ آغاز وپایان

(مسیحیت صهیونیستی وآخرالزمان)

غلام حضرت حسینی " باران"  gh.bh2008@gmail.com

در قسمت سوم اشاره داشتیم که چه ارتباطی بین یهود و آخرالزمان است وپیشگویی قرآن کریم در باره ی ملت یهود چگونه است؟ بعد هم گفتیم روند برابری ومقابله یهود با اسلام ادامه خواهد یافت تا آندم که  به نقطه عطف وپایان تاریخ گره بخورد. بدون شک آن فرجام بی دریغ، در "آرماگدون" یا همان "مجدو"  که جنگ عظیمی تحقق خواهد یافت پیوند نا گسستنی خورده است؛  شک و تردید در این باب از بی اطلاعی محض است ورنه هیچ صاحب دانشی از اتفاقی که دیر یا زود در آخرین ناوردگاه تاریخ که، جنگ جهانی سوم، آخرین نبرد، پایان تاریخ و... نیز نامیده اند،  رخ خواهد داد،  بی خبر نمانده است. آرماگدون با یک نبرد بی سابقه وخونین که در طول تاریخ خلقت انسان هرگز رُخ نداده است،  رنگ تاریخ را عوض خواهد کرد و چهره ی  زمین را با خون میلیونها انسان رنگین خواهد ساخت. چنانچه دربعضی از روایت های رسیده ازمعصومین علیهم السلام قریب به این مضمون می خوانیم: در میدان جنگ پایان تاریخ ، آنچنان قتل وکشتار خواهد شد که،  تا رکاب اسبها ،  خون ایستاده خواهد شد و از اجساد افتاده در میدان جنگ، حیوانات درنده  وپرندگان خواهند خورد.

برای پرداختن به این بحث که مسیحیت صهیونیستی چه نسبتی با آخر الزمان دارد، نیازمندیم روشن شود چه ارتباطی بین دو کلمه مسیحیت وصهیونیست می باشد؟  چرا که با قرار گرفتن این دو کلمه در کنار هم و در ترکیب هم،  حتماً  تبدیل به یک پدیده ی  جدید، با معنا ومفهومی نوی خواهد شد.  ناگفته نباید گذاشت که ترکیب این کلمه،  امروزه درجهان غرب اعم از اروپا و آمریکا مخصوصاً جنوب آمریکا ،  تبدیل به یک حرکت  کاملا مذهبی- سیاسی،  شده است که،  مطمئناً  نشات گرفته از افکار آخر الزمانی است و هدف اساسی تشکیل چنین حرکتی کاملاً  مرتبط با اندیشه های مذهبی  و دینی یکی از فرقه های سه گانه : کاتولیک ( جنوب اروپا وآمریکای لاتین)، ارتدوکس ( اروپای شرقی ) وپروتستان ( شمال اروپا وآمریکا) می باشد. آن فرقه؛  پروتستان می باشد که ، براساس اندیشه مارتین لوتر آلمانی و ژان کالون انگلیسی شکل گرفته است و از ویژگی های بارز  واختصاصی  این پدیده جدید، اختلاف فکری با دیگر فرقه های مسیحی بخصوص با بخش کاتولیک است ودیگر ویژگی پروتستان،  ارتباط تنگاتنگ شان با دولتهاست. یعنی پروتستان دین را از  سیاست جدا ندانسته و تمامی اندیشمندان و روحانیون مبلغ این ایده همیشه می گویند دین از سیاست جدا نیست و سیاست بدون دین ودین بدون سیاست پیشروی نخواهند داشت.

ازآنجای که در تشکیل چنین حرکت منسجم مذهبی- سیاسی( مسیحیت صهیونیستی) بیشترین وتاثیرگذارترین نقش را فرقه پروتیستان داشته است، گاه می گویند: پروتینها ومسیحیت صهیونیستی.  می بینیم که این روند از درون اندیشه ی همین فرقه زائیده شد که ریشه در همکاری و پیش زمینه سازی برای ظهور حضرت مسیح (ع) در آخرالزمان دارد. فرقه پروتیستان باورمند هستند، یکی از زمینه های بازگشت مسیح به ارض موعود( فلسطین)  تاسیس یک دولت یهودی(اسرائیل)  در منطقه ی  "صهیون" است. صهیون معناهای متفاوتی دارد ، گاه جغرافیایی است گاه دینی مذهبی وگاه  کاملاً سیاسی؛ صهیون در عبری، به معنای پُرآفتاب و همچنین نام کوهی درجنوب غربی بیت المقدس است که زادگاه داود نبی وجایگاه سلیمان پیامبر بود ه است؛ همچنین، گاهی این واژه نزد یهودیان به معنای شهر قدس، شهر برگزیده خداوند وشهر مقدس آسمانی به کار می رود وبه طور اعم، به سرزمین مقدس ، صهیون گفته می شود؛ ولی درمتون دینی یهود، صهیون، اشاره به آرمان وآرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داود وسلیمان وتجدید دولت یهود دارد.

مهمترین ویژگی ومشخصه ی مسیحیت صهیونیستی ، حمایت از بازگشت یهودیان به ارض موعود(فلسطین) وتاسیس یک دولت یهودی در آن است. مسیحیان صهیونیستی چنین اندیشه ی را با باورهای مسیحی ویهودی گره زده اند و با متون عهد عتیق (تورات) وعهد جدید ( انجیل) پیوند داده اند؛ خلاصه اینکه مسیحیت صهیونیستی از یک سو با الهیات مسیحی نزدیک است و از سوی دیگر، چشم به لاهوت تورانی دارد وبا مراجعه به منابع توراتی، خواسته ی  تاسیس دولت یهودی صهیونیست را تایید می کند.

 پروتستان تا سرحد یقین عقیده دارند که جهان در آخر خود قرار دارد و ازآنجای که درکتابهای آسمانی وعده داده شده است، که مسیح درآخرالزمان،  ظهورکرده  برای نجات انسانها وبخصوص مسیحیان( البته به باور خودشان) رجعت خواهد کرد، آمدن مسیح بار دیگر بر روی زمین نیازمند یک سری آمادگی ها و مقدمه چینی هایست که باید بدست پیروان مسیح شکل بگیرد، از این سبب فرقه پروتستان  را باور بر این عقیده است که وجود یک دولت مستقل بنام اسرائیل جزء برنامه های دینی سیاسی شان است ، این ایده ناشی از همان باورمندی به پایان تاریخ و تمدن فعلی است که با رویارویی تمدن ها و نابودی بسیاری از نقاط جهان، زندگی جدیدی شکل خواهد گرفت؛ اینکه چرا مسیحیت آنهمه تلاش کردند واین تلاش از اواخر قرن هجده میلادی و آغاز قرن نوزده  شدت گرفت این بود که دولت یهود می تواند، نشانه ای بر بازگشت مجدد مسیح باشد. اولین بار درسخنان ونوشته های الیور کرامول وپاول فگلن هاور، از رهبران وایدئولوگ های پروتستان قرن هفده مطرح شد.

مسیحیت صهیونیستی،  نه مسیحی هستند ونه صهیونی که هم مسیحی می باشند هم صهیونی که ترکیب ومعجون از مسیحیت وصهیونیسم است؛ مهمترین مشخصه مسیحیت صهیونیستی حمایت از بازگشت یهودیان به ارض موعود (فلسطین) و تاسیس یک دولت یهودی در آن است.خواست عمده این جریان همانا تاسیس دولت یهودی اسرائیل است، معتقد هستند تا اسرائیل نباشد مسیح ظهور نخواهد کرد. به همین خاطر جریان عظیمی در اروپا و آمریکا از هرگونه پیمان یا معاهده ای که به هر شکلی به ضرر دولت اسرائیل یا ضعیف شدن آن باشد مخالفت می کنند؛ هرگز دوست ندارند ظهور حضرت مسیح (ع) به تاخیر بیفتد، درست به همین دلیل است که در صدد تحقق بخشیدن آخرین گفته ها وپیشبینی ها در کتابهای عهد عتیق وجدید شان هستند که از آن جمله خراب کردن مسجد الاقصی و مسجد صخره  ودر عوض  درصدد ساختن سومین معبد سلیمان پیامبر می باشند. همین موضوع در روایات ما نیز وجود دارد که کشف هیکل سلیمان از علایم آخرالزمان شمرده شده است.

جالب است بدانید صهیونیسم مسیحی، به معنای مسیحیتی است که با حفظ باورهای مسیحی، تنها خواهان تاسیس یک دولت یهودی هستند که طبق ایده وعقیده شان ناگذیر می باشند، اگر مایلند که ظهور مسیح محقق شود. این را هم لازم است روشن شود، اسرائیلی که در کتابهای تورات وانجیل وعده داده شده است، از نیل تا فرات است؛  با این حساب خوب می فهمیم که مسیحیت صهیونیستی با هرنوع مذاکره وپیمانی یا دادن هرگونه امتیازی به فلسطین که عدم تحقق اسرائیل بزرگ منجر شود، مخالف است زیرا که مخالف آرمان وعقیده شان خواهد بود ؛ پس مسیحیت صهیونیستی، یک جریان فکری، اعتقادی و  سیاسی است که با رویکردی خاص به عالم وآدم، پیرو آموزه های توراتی وانجیلی برای آینده بشریت وظهور مسیح می باشد.

نتیجه مطلب اینکه: شکل گیری مسیحیت صهیونیستی یک سخن جدید نیست، یک موضوع صرف هم  سیاسی نیست همانگونه که محض مذهبی هم نمی باشد، بلکه منطبق بر ا ساسات باور های آخرالزمانی در دین مسیحیت استوار بوده، شالوده تفکر بنیادگراهای پروتستان مسیحی می باشد؛ اگر می بینیم حکومتهای فراوانی در غرب از اسرائیل و گسترش آن حمایت می کنند، نه اینکه از اسرائیل بترسند، نه اینکه این یهودیان هستند که نبض اقتصادی بازار جهان را در دست دارند وهر دولتی که بخواهد از رشد اقتصادی باز نماند لابد وناگزیر می نماید تا از اسرائیل بخاطر منافع خود شان حمایت کنند؛ هرچند در صدد رد این موضوع هم نیستیم که بگوییم مسایل اقتصادی وسیاسی دیگر در قبال حمایت دولتها از اسرائیل نقشی ندارد، همانگونه که می بینیم اقتصاد وسرمایه ی  تمدن امروزی،  روی شانه های شرکتهای یهودی،  استوار می باشند. اما با توجه به تحقیقات های فراوان وهمچنین اعتراف زیادی از دانشمندان عرصه آخرالزمان شناسی  حمایت دولت های مسیحی از اسرائیل یک استراتیژی کاملا دینی ، اعتقادی وسیاسی است.

ادامه دارد...